فراموش کردنت برام سخت ترین کار دنیاست .
چرا وقتی میدونستی این همه دوستت دارم گذاشتی تنها بمونم؟
تو که عشقمو باور داشتی .
نداشتی؟
میدونی گاهی با خودم فکر میکنم که محمد که دوستم داشت بعد میگم یعنی نداشت؟ بعد میگم میگفت داشت بعد میگم خوب اگه داشت زمین و زمانو به هم میزد و منو با خودش میبرد بعد میگم پس یعنی نداشت؟
بعد میگم خوب پس چرا خته شد؟
مگه عاشق خسته میشه؟
عشقم بهم گفتی انگار حالت تعلیقو خیلی دوست داریها.
نه به خدا حالت تعلیقو دوست نداشتم .
چون تو رو دوست داشتم حاضر بودم همه جوره نگهت دارم کنار خودم.
خیلی دلم پره بعضی وقتها عین دیونهها این ور اونور قدم میزنم و چون قسم خوردم حتی نمیتونم بهت پیام بدم .
از آخرین باری که اومدم کنارت و از دور رفت و آمدتو تماشا کردم زیاد نمیگذره اما الان تنها میتونم بیام ساعت آن شدناتو ببینم اگه نیومده باشی و ساعت آن شدنو برات نزنه دلم شور میزنه .
راست میگی قلب من ارزششو نداشت که پیشم بمونی و تیمارش کنی .
دوستت دارم محمدم