دلتنگی خیلی مقوله عجیبیه اصن
فکر کنین نشستین وسط خونه دارین فیلم میبینین یا غذا میخورین یا با خواهر و برادرتون بحث میکنین یا رفتین بیرون دارین خوش میگذرونین ولی تو همه این موقعیتها قلبت پیش خودت نیست یا حس میکنی یه وزنه ده کیلویی رو گذاشتن رو قلبت و تو داری حملش میکنی ، انگار همه چیز خوبه ، همه چیز در لحظه داره قشنگ پیش میره ، خوش میگذره ولی تو خوشحال نیستی ، دلت میخواد همه این خوشیها برن به درک و تو پیش اون آدم خاص زندگیت باشی ، یا به عبارت دیگه قشنگ گند میزنه تو تموم لحظههای خوب زندگیت .
اون قدری که این دلتنگی لعنتی برا اون آدم خاص زندگیم اذیتم میکنه درد جسمیم که بازم به خاطر همین موضوع اومده سراغم اذیتم نمیکنه .